اگر مدت زمانه سرانه مطالعه در سالهای اخیر مورد بررسی قرار گیرد با عددهایی مواجه میشوید که خوشایند هیچکسی نیست؛ کارشناسان و علاقمندان حوزه کتاب و کتابخوانی بخش عمده این مساله را ریشه در توسعه فضای مجازی در جای جای زندگی جوان امروز میدانند و معتقدند فضای کتاب جایگاه خود را از دست داده و فضای مجازی روی کار آمده است.
این تغییر رویکرد پرسشهای عمیقی را درباره نقش کتاب در هویت نسل جوان و اجتماع به ذهن متبادر میکند و باید پرسید آیا باید شاهد افول تدریجی این میراث گرانبها بود و با حسرت به گذشته نگریست یا میتوان با درکی نوین از شرایط حاضر راههایی برای همزیستی هوشمندانه کتاب با الزامات دنیای جدید یافت؟
پاسخ به این پرسش، نیازمند واکاوی ریشههای مساله و جستوجو برای راهکارهایی خلاقانه است راهکارهایی که نه تنها کتاب را از انزوا نجات دهد، بلکه آن را به عنصری پویا و جذاب تبدیل کند.
در این باره با فاطمه غمگین نویسنده نسل جوان به گفتگو نشستیم. غمگین متولد سال ۱۳۷۲ در اهواز است اولین اثر نوشتاری او به نام «سرگذشت مانلی» سال ۱۴۰۱ منتشر شد و هم اکنون یک کتاب دیگر در دست نگارش دارد.
این نویسنده جوان علاوه بر حوزه کتاب در زمینه تصویرگری حوزه کودک و نوجوان فعالیت دارد.
اصلیترین عامل کمرنگ شدن عادت به کتابخوانی در میان هم نسلهایتان چیست؟ رقابت با فضای مجازی، مشکلات اقتصادی، سیستم آموزشی یا چیز دیگری؟
پرسش شما قلب یک دغدغه مشترک را نشانه رفته است به عنوان کسی که در این فضا زندگی میکند و تلاش دارد با کلمات ارتباط برقرار کند معتقدم یک مساله تک عاملی نیست بلکه مثلثی است که اضلاع آن همدیگر را تقویت میکند.
نظام آموزشی ریشه اصلی مشکل است و در این نظام اغلب، کتاب را به جای منبع کشف و لذت به عنوان منبع امتحان معرفی میکند وقتی مطالعه با اجبار و تست زدن عجین شود حس فرار از آن ایجاد میشود.
کتابهای درسی ادبیات کمتر با سلیقه و دنیای ذهنی نسل امروز به روز میشوند همین مساله موجب میشود جوانان از همان ابتدا تصویر خسته کنندهای از مطالعه در ذهنشان ثبت شود.
شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای ویدیویی به صورت حرفهای برای جلب توجه رقابت میکنند آنها محتوای فوری، کوتاه و پر ازدحام ارائه میدهند، کتاب در این رقابت نابرابر که نیاز به حوصله و تمرکز عمیق دارد، کُند به نظر میرسد.
از سوی دیگر فضای مجازی این حس را ایجاد می کند که اگر چند ساعت آفلاین باشید از ترفندها عقب میمانید همین موضوع زمانهای فراغت و لازم برای کتابخوانی را می دزدد.
آیا مشکلات اقتصادی نیز در این زمینه تاثیر دارد؟
قطعا، وقتی دغدغه اصلی یک جوان پیدا کردن شغل یا تامین هزینههای اولیه باشد، بودجه و فرصت ذهنی برای خرید کتاب و مطالعه کاهش مییابد. با افزایش قیمت کاغذ و کتاب، خرید کتاب از یک عادت به یک کالای لوکس یا اقدام آگاهانه هزینه بر تبدیل شده است.
آیا میتوان گفت با وجود این شرایط و عوامل آیندهای نمیتوان برای توسعه کتابخوانی متصور بود؟
با وجود این مثلث من به آینده بدبین نیستم ما شاهد شکلگیری کتابخوانی در همان فضای مجازی هستیم؛ پیشنهاد من این است به جای مقابله، انتشار کتابهای صوتی و استقبال از رمانهایی که به دغدغههای روز جوانان میپردازد به عنوان راه حل در دستور سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد چراکه این راه نوعی همزیستی هوشمندانه است.
نویسندگان امروز با چه راهکارهایی میتوانند دوباره کتاب را به سبد خرید و ذهن مردم بازگردانند؟
به عنوان یک نویسنده جوان، در قبال روند نزولی بازار کتاب بیش از آنکه مسئول باشیم مسئولیت پذیر و توانا برای ایجاد تغییر هستیم، شرایط اقتصادی مانند تورم و کاهش قدرت خرید مردم واقعیتی انکارناپذیر است اما این به معنای ناتوانایی نویسندگان نیست ما میتوانیم با درک جدیدی از بازاریابی و ارتباط با مخاطب کتاب را دوباره با ذهن و سبد خرید مردم بازگردانیم.
بیش از هرچیز نگرش خود را نسبت به نویسندگی تغییر دهید محمد خسرویراد نویسنده و منتقد ادبی تاکید میکند "باید نویسنده شغل نویسندگی را برای خود به رسمیت بشناسد میتوان از راه نویسندگی زندگی کرد و موفق بود.
در این برهه دیگر نمیتوان فقط به کتابفروشیهای سنتی اکتفا کرد بلکه باید کتاب را در مکانهایی که مخاطب هدف شما حضور دارد عرضه و معرفی کنید.
با وجود تمام چالشها حضور در نمایشگاههای کتاب استانی و ملی فرصتی استثنایی برای ارتباط مستقیم با مخاطبان و دیده شدن است، در دنیای امروز تبلیغ کتاب در فضای مجازی نه یک انتخاب که یک ضرورت به شمار میرود.
پیشنهادی در این زمینه دارید؟
به عنوان نمونه قسمتهای گیرا و خواندنی کتاب خود را به صورت متن، تصویر یا ویدئو در صفحههای اختصاصی کتاب در شبکههایی اجتماعی منتشر کنید. همچنین راهکارهای خلاقانه برای بازیابی توجه مخاطب مثل ایمیل و پیامک، برگزاری مسابقه کتابخوانی و همراهی با شرایط اقتصادی مخاطب پیشنهاد میشود.
برای جوانانی که وقت و حوصله خواندن کتابهای قطور را ندارد چه راهکاری دارید؟
مشکل زمان و حوصله در سبک زندگی پرشتاب امروز از جمله دلایل دوری جوانان از کتاب است و پاسخ کوتاه این است که مطالعه رمانهای کوتاه، داستانک و شنیدن کتابهای صوتی نه تنها جایگزین مطلوبی هستند، بلکه در بسیاری از موارد، تاثیراتی حتی ماندگارتر و عمیقتر دارند در دنیای امروز، ما در حال تغییر پارادایم مطالعه هستیم هدف نهایی خواندن کتاب قطور نیست بلکه رسیدن به تجربه ادبی، دانش و لذت است.
مطالعه رمانهای مینیمال و کوتاه به جوانان علاقمند به مطالعه پیشنهاد میشود این رمانها با حجم کم اما کیفیت بالا خیلی میتوانند اثرگذار باشند.
میتوانید در این زمینه کتابی را معرفی کنید؟
بسیاری از شاهکارهای ادبیات جهان مثل «بیگانه» آلبرکامو یا «مسخ» کافکا در همین قالب نوشته شدهاند و نویسنده در فضایی محدود مجبور است از هر کلمه نهایت استفاده را ببرد و اثری فشرده و پرقدرت خلق کند.
برای عادت کردن به مطالعه، خواندن یک رمان ۵۰۰ صفحهای مانند دویدن یک ماراتن طولانی، اما یک رمان کوتاه ۱۰۰ صفحهای مانند دویدن نرم و لذت بخش است.
همچنین داستانکها یعنی داستانهای حداکثر هزار کلمهای، را میتوان در چند دقیقه حتی در صف انتظار یا بین کارها، خواند و لذت برد، در این زمینه مجموعه داستانکهای نویسندگان معاصر ایرانی مانند «پرندگان بی پر» اثر امیرحسین جامی پیشنهاد میشود.
کتابهای صوتی در واقع بازگرداندن ادبیات به بستر زندگی روزمره است، مطالعه فقط نشستن با یک کتاب در دست نیست بلکه گوش دادن به یک کتاب صوتی در حین رانندگی، ورزش، آشپزی و رفت و آمد است در این حالت زمانهای مرده به لحظات ادبی تبدیل میشوند.
از پلتفرمهای معتبر کتاب صوتی مانند «طاقچه»، «بی نهایت» یا «کتابراه» میتوان استفاده کرد و کتابهای صوتی پرفروش یا رمانهای کلاسیک را با گویندگی خوب شنید و بهره برد.
در مجموع مهم نیست که چگونه و با چه حجمی، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که پیوند خود را با دنیای کلمات و داستانها قطع نکنیم.
پس با قاطعیت و بدون عذاب وجدان بپذیریم که مطالعه در قرن بیست و یکم اشکال متعددی دارد، هرشکلی که با سبک و زندگی و روحیات شما سازگارتر است انتخاب کنید و از آن لذت ببرید.
با توجه به اینکه عده ای از افراد شبکههای اجتماعی را رقیب کتاب میدانند، آیا راهی برای استفاده از این فضاها به نفع کتاب و کتابخوانی سراغ دارید؟
سوال بسیار دقیق و مهمی است. بله، کاملا درک میکنم که چرا شبکه های اجتماعی به عنوان رقیب کتاب دیده می شوند. اما من به عنوان نویسنده به این دیگاه. "رقابت" اعتقادی ندارم.
من به دیگاه " تبدیل تهدید به فرصت" باور دارم. شبکه های اجتماعی را نباید رقیب کتاب دید، بلکه باید آنها را "پل" و " تسهیل گر" ارتباط بین کتاب و مخاطب دانست.
من چند راهکار عملی و اثبات شده را بیان میکنم، اولین قدم این است که شبکه اجتماعی را یک ویترین بزرگ و همیشه باز برای کتاب بدانیم و در این فضا به جای تبلیغ محض باید محتوای ارزشمند خلق کنیم.
شبکههای اجتماعی رقیب کتاب نیستند، بلکه یک کتابخانه بزرگ عمومی و یک سالن اجتماعات برای همه علاقمندان به کتاب هستند.
آنها این قدرت را دارند که مطالعه را از یک فعالیت انفرادی به یک تجربه جمعی تبدیل کنند و حس جدیدی از اشتیاق به کتابخوانی را ایجاد کنند پس میتوان از این فضا به عنوان قدرتمندترین روش برای احیای فرهنگ کتاب و کتابخوانی استفاده کنیم.
آیا شما خوشبین هستید که کتاب، جایگاه خود را در زندگی مردم پیدا خواهد کرد؟ چه تحولی باید رخ دهد تا دوباره شاهد رونق کتابخوانی باشیم؟
سوالی بسیار عمیق و آینده نگرانه ای مطرح کردید، پاسخ من به عنوان نویسنده، یک خوشبینی آگاهانه و فعال است. بله، من خوشبینم، اما نه به بازگشت به گذشته، بلکه به تولد یک جایگاه جدید. کتاب هرگز ناپدید نخواهد شد اما شکل و نحوه حضورش در زندگی مردم متحول خواهد شد.
من خوشبینم چون میبینم که نیاز اساسی بشر به قصه و معنا هرگز از بین نمیرود کتاب عمیقترین و ماندگارترین رسانه برای پاسخ به این نیاز است، رونق کتابخوانی زمانی فرا میرسد که همه اجزا این زنجیره، از نویسنده تا ناشر، توزیع کننده، مدرسه، رسانه و در نهایت مخاطب بپذیرند که دنیا تغییر کرده و باید نقش جدید خود را در این اکوسیستم پیچیده و زیبا بپذیرند و ایفا کنند.
این رونق، شکلی مدرن، دیجیتال، در دسترس و تجربه محور خواهد داشت که نه تنها ترسناک نیست بلکه بسیار هیجان انگیز است.
اگر بخواهید فقط در یک جمله به جوانانی که کتاب نمیخوانند بگویید که با این کار چه چیزی را از دست میدهند، آن جمله چه خواهد بود؟
آنها لذت گفتگوی صمیمانه با بزرگترین ذهنهای تاریخ و کشف اینکه هیچ احساسی در جهان تنها نیست را از دست می دهند.